html>

  SeCreT GaRdeN

 
 



سه‌شنبه، آبان ۲  

*
مي خواي چيو ثابت كني؟
مي خواي حال ِ خودتو بگيري؟
كه به كي بگي
برنده اي؟










*
من چشم ِ رودخانه هاي عظيمم
جايي كه همه چيز گرداگرد من در دايره اي مي رقصد
اين دايره، مدام تنگتر و تنگتر مي شود تا بالاخره آسمان و زمين در
گودال ِ
سرخ ِ قلب من
غرق شوند.








*
قلب ِ حك شده ي
تير خورده
و
سوراخ
روي درختي كه هيچكس هرگز نديدش.










*
تا بخواهي آباداني.
اصلا ويراني مي بيني
در من ؟









*
از بي حوصلگي
از شلختگي
از اين گودال ِ عميقي كه كف ِ اتاقم را مي بلعد
كجا فرار كنم خوبه ؟











*
اين حرف ها رو بزار براي موقعي كه
دنيا با اين وسعتش برايم تنگ مي شود













---

Posted by: Abysmal @

یکشنبه، مهر ۳۰  

*
يه چيزايي هست كه كلمه ها خرابش مي كنن
نبايد درباره اش حرف زد
درباره ي اين همه زيبايي اش
بايد آرام و بي دغدغه از يكم وقتي كه برايت مانده استفاده كني و خوب نگاهش كني
براي وقت هايي كه ديگر چيزي نداري تا از خود بي خودت كند
براي ثانيه هايي كه با تو سر جنگ بر مي دارند چون آن ها را ناديده گرفته اي
براي برهوتي كه به دروغ سراب نشانت مي دهد
براي شبي كه همبسترت تو را فراموش كرده
براي نگاهي كه تو را ياد ِ نگاه ِ ديگري مي اندازد
مثل اينكه هواي دلت كمي بگيرد و تو تصويري از پنجره اي را به خاطر آوري كه
درياي سبز آبي اش با ابرهاي تيكه پاره ي كدر ِ بالاي سرش
راز و نياز مي كند.











---

Posted by: Abysmal @

جمعه، مهر ۲۸  

*
براي من و تويي كه زندگي امان از نفس افتادن يا نيفتادنش فرقي با هم نمي كند
دقايق دلچسب تر و تردترند
تا براي آنكه زندگي اش را دو دستي چسبيده و با بي حوصلگي
چربي هاي دورش را
ليس مي زند.









*
He is
the
Devil incarnate









*
من
هرگز
به دخترم اجازه نميدم كه به
دنياي وبلاگ ها
وارد بشه
هيچ
وقت
به هر دنياي ديگه اي كه بخواد ميتونه وارد بشه الا اين دنيا.











Emma Bunton_Free Me

How long can i

Continue to suffer in silence

My achin' heart

Can't bear to wait in such suspense

So maybe its time

To tell you just how i am feeling

Coz for undesire i have too long been concealin

Free Me

Freeeeee Meee








*
اينجا آرشيوش نفرين شدس كه هيچ
پست هاي قديميش هم هي مثل ِ كاسپر ميرن و ميان !











*
فكر كن
بقل ِ تختش يه اكواريوم زده پر از ماهي هاي رنگ و وارنگ و اون نور ِ‌ آبي
توي تختش كه دراز ميكشي انگار كف ِ دريا خوابيدي
اينو وقتي رفته بود بيرون تجربه كردم
ميگه شب ها هميشه با ماهياش مي خوابيده
پدرسگ
پدرسگ
شب كه ميشه فيلم هاشو مياره يكي يكي با دقت روي جلدشو مي خونه بعد يكي رو
انتخاب مي كنه و لم ميده روي راحتي...
من هنوز در حالت ِ بي اعتنايي به سر مي برم
ولي فكر نمي كنم بتونم جلوي خودمو نگه دارم و به خاطر ِ اون آكواريوم ِ لعنتي بقل ِ تختش هم
كه شده باهاش نخوابم !









---

Posted by: Abysmal @

چهارشنبه، مهر ۲۶  

*
تو فقط بيا بين ِ 10 تا 18 اكتبر من رو يه مرور بكن تا بقيه قضايا برات باور كردني تر بشه.
ضمنا‍ً اين پسره همخونه انقدر در همه ي امور با من تفاهم داره كه مي خوام
سرمو بكوبونم تو ديوار !






*
ميدوني
خودش كلي هيجان داره كه نميدوني چي داره سرت مياد يا نمياد حتي.








*
تاريخ بالاي سرش ام سرخابي كردم !














---

Posted by: Abysmal @

یکشنبه، مهر ۲۳  

*
وسط اين همه كار و حس كه سر و ته اش را گم كرده ام ميان كلاف ِ درهم پيچيده ي زندگي
فقط مانده بود اين پسره پيدايش شود براي همخانه شدن
















----

Posted by: Abysmal @

چهارشنبه، مهر ۱۹  

*
سال هاست كه من لب دريا با ناخنم اسمي را روي شن ها ننوشته ام
پس از پلك هايم
توقع ِ بي جا نداشته باش
تا روي هم كه مي گذارمشان
تو را
اتوماتيك وار مقابلم
تصوير كنند.
بايد كمي آن درس هاي گذشته را مرور كنم تا يادآوري شود
خيلي وقت است كه دارند توي صندوقچه ي مخملي ِ قرمز ِ سينه ام خاك مي خورند.















---

Posted by: Abysmal @

شنبه، مهر ۱۵  

*
آره من خوشم واسه خودم
بعضي اوقاتم خب واقعا نيستم و اصلا نميتونم باشم
چون يه چيزايي رو از دست رفته احساس كردم
يا رفتم توي شيكمش اما شاخم شكسته
شايد مال سن ِ
و تجربه
روز به روز عوض تر مي شي
بعدشم خوشي
به رفيق بازي و پارتي رفتن و پسر بازي نيست
اينا شيره ماليدن سر زندگي ِ تا اونجايي كه من تجربش كردم
خوش بودن به درست زندگي كردن ِ
درست زندگي كردن يعني
سبد ِ آرزوهات را
بگيري دستت
و بروي توي جنگل ِ تاريك ِ هيجان
آرزوهات را با چراغي كم نور پيدا كني، از درختان ِ بلندش بالا بروي و
تك تك بچيني اشان و با لذتي مثل ِ‌ خوردن ِ توت فرنگي هاي قرمز در دهانت
مزه مزه اش كني.











*
Your God resembles a man
I DON'T want him













*
اگر اينطور است
منم همان پرنده ي پر سر و صدايي هستم
كه روي كلاه هاي ديگران
كار خرابي مي كند
بدون ِ اينكه گونه هايش گلگون شود.













*
او گاز مي گيرد
من چنگ مي اندازم
تلفيق ِ ما به راستي يك گربه ي بي حياي ِ وحشي است.











*
اولين دوست پسرم به حدي خشگل از آب در آمد كه هم كلاسي هايم هر روز براي
جلب ِ توجه اش نقشه اي مي كشيدند.
دومين دوست پسرم انقدرها هم جذاب نبود و خب كسي هم خيلي به اش
توجه نمي كرد.
اولي، يك قلب داشت كوچكتر از مغزش كه گاهي اوقات يادش مي آمد كه بتپد.
دومي، يك قلب داشت پنج برابر ِ مشتش كه هميشه مي تپيد.
من
به هر دو خيانت كردم.
منتهي
اولي را گذاشتم كنار.
دومي را بوسيدم و گذاشتم كنار.










*
اينارو كه ميگم
ميخوام بدوني
تو هرگز
اولي و آخري اش نبوده اي
عزيزكم.















---

Posted by: Abysmal @

سه‌شنبه، مهر ۱۱  

*
خسته از يك روز ِ پر از آدمك
مي آيي خانه
كمي مي نشيني روي همان راحتي سفيد ِ نرمت
زنگ ِ در را مي زنند
در را باز مي كني
تنهايي ست
لبهايت را مي گذاري روي لبهايش
و تا اتاق خواب مي كشانيش.












---

Posted by: Abysmal @  

*
مثل قلب هرگز نديده ام
مثل زخمي كه
زندگي مي بخشد










10 Years_Cast It Out


Touch with frustrated lips
Love is like starting over

With every step engraving the problems of memories

---

Posted by: Abysmal @

دوشنبه، مهر ۱۰  

*
براي همين هست كه هميشه در عجب مي ماني ديگر، بر مي گردي مي بيني
جز جاي پاهايم چيز ديگري نيست.
من با آدمهاي
زياده گو
و
پررنگ
هميشه مشكل داشتم.
بي نبض و آرام
بيا و برو.








*
رخوت ِ‌ عصرهاي پاييز
از همين حالا
من را
گرفته.












*
دروغ هايت ديگر
حتي
تابلوتر از مردهاي بي ام وه دار ِ خانم باز شده
يك فكر ِ بكر بكن زودتر.












*
- ببين يه سوال مي كنم درست جواب بده ايندفعه، واقعا برام مهمه
+ بگو
- كي ميايي خونمون ؟!

پ.ن: يك نمونه ي جرم گرفته ي تاريخ انقضا گذشته











*
اولاً، تصحيح مي كنم،
آدمهاي هنرمند احساساتشان را مثل ِ رنگ هاي درهم ِ توي پالت از هم تشخيص مي دهند!
دوماً، كسخلان را گفته اند تنها گذاشتن، برترشان است.













---

Posted by: Abysmal @