html>

  SeCreT GaRdeN

 
 



یکشنبه، تیر ۲۵  

*
خلأ اي به دنبالم مي آيد.
آدم چيزي به ياد نمي آورد وهيچ نقشي در حافظه اش نمي ماند.









*
دست چپش بر شانه ي من بود و چهره اش به سمت ِ‌كوچه ...
مي گويد: امروز دقيقاً چهار هفته ست كه روزها همديگر را مي بينيم.
جوابش را نمي دهم.
با خودم مي گويم كه " ديگر تمام شد. "















*
تو هم اين سكوت را مي شنوي؟
















---

Posted by: Abysmal @